5 مرحله برای شروع یک استارتآپ چیست؟
در بلاگ قبل به تفضیل به چیستی اکوسیستم استارتاپی و به بررسی عوامل پیشرفت و اهمیت آن پرداختیم. هرچند که راه اندازی استارتاپها با عدم اطمینان از سوددهی و ریسک بالا همراه است اما از آن جایی که با چاشنی خلاقیت همراهاند از شرکتهای سنتی متمایز و گاها پیشرو میشوند.
جامع ترین پاسخ به چیستی اکوسیستم استارتآپی این است که این نوع شرکتها عموما توسط افراد و گروههای مختلف و با انواع مختلف سازمانها در یک مکان شکل میگیرد و با هدف ایجاد شرکتهای نوپای جدید در حوزههای تکنولوژی و فناوری با یکدیگر تعامل میکنند.
حال اگر با دانستن چیستی اکوسیستم استارتاپی بخواهیم یک استارتآپ راه اندازی کنیم چه باید کرد؟
5 مرحله برای شروع یک استارتآپ چیست؟
از آنجایی که استارتآپها باهم تفاوت بسیاری دارند و مشابه نیستند، ممکن است از خودتان بپرسید، آیا میتوان برای همهی استارتآپها مراحل یکسانی در نظر گرفت؟ یا بهقولی “چجوری میشه برای همه نسخهی یکسان پیچید”!؟ باید گفت از آنجایی که همهی استارتاپها با وجود تفاوتهایشان در مسیر واحد رشد و توسعه قدم برمیدارند میتوان مراحل مشابهی برای آنها ترسیم کرد که بهعنوان مراحل شروع یک استارتآپ شناخته میشود. وقتی به مرحلهی جدید از فرآیند استارتآپتان رسیدید، میتوانید با توجه به مراحل 5گانه برای هرچیزی که در آن مرحله در نظر گرفته شده است آماده باشید، پیشبینی کنید و مطابق با برنامههای کسب و کار خودتون با مرحله سازگار شوید.
در این بلاگ خلاصه ای از پنج مرحله کلیدی راه اندازی و عوامل موفقیت در استارتاپها برسی شده است.
1.حل مشکل
راه اندازی و اجرای یک کسبوکار موفق در واقع تولید آنچیزی است که توانایی حل مشکلات را دارد. شاید بپرسید چگونه ممکن است؟ همه ما دغدغههایی داشتیم که در نگاه اول غیرقابل حل بهنظر میرسید. اگر شما برای اینسری مشکلات به راهحلی رسیدید که در رفع مشکلات مشابه دیگران راهگشا باشد میتوانید از این طریق کسبدرآمد داشته باشید! برای همین است که استارتآپها رشد سریعی دارند و در جهت تولیدِ راهحلی نوآورانه و دوامپذیر برای رفع یک نیاز در بازار شکل گرفتهاند. البته این نکته نباید فراموش شود که کسبوکارها فقط در لحظهای که شما ایدهپروری میکنید محقق نمیشوند. عوامل بسیاری زیادی در تحقق چشمانداز شما دخیلاند. اما داشتن یک راهحل روشن و موثر برای مشکلات اولین قدم مهم است.در این مرحله از طریق گفتوگو، نظرسنجی، رسانههای اجتماعی، سایتهای تامین مالی جمعی و هر چیزی که فکرش را بکنید از تقاضای مشتریان و سودآور بودن ایدهتان مطمئن شوید.
۲.توسعه
با ورود به مرحله توسعه همهچیز جدیتر میشود. برای اینکه فرضیه خود را در دنیای واقعی آزمایش کنید، باید یک نمونه اولیه یا MVP (محصول قابل قبول) بسازید.MVP مخفف Minimum Viable Product بوده که در زبان فارسی میتوانیم آن را حداقل محصول پذیرفتنی بنامیم. هدف از ساخت نمونهی اولیه با حداقل دوام این است که بدون اینکه منابع زیادی در این فرآیند صرف کنید تا جایی که میتوانید به راه حل نهایی خود نزدیک شوید. زمان، پول و افرادی که برای ساختن MVP خود نیاز دارید، بسته به ماهیت محصول یا خدمات شما متفاوت است، برای مثال، اگر شرکت شما وابسته به منابع است ، احتمالا در این مرحله به دنبال تامین بودجه باشید. این بودجه چه از طریق دوستان و یا سرمایه گذاران فرشته، برای تامین منابع لازم برای رسیدن به نمونه شما حیاتیاست. در این مرحله مانند مرحله قبل، به دنبال آزمایش و تکرار نمونه اولیه یا همان MVP با مخاطبان هدف خود هستید، تا به اطمینان بتوانبد درباره محصولتان بگویید که میتواند نیاز واقعی مشتریانتان را برطرف کند. نمونه اولیه لازم نیست که کامل باشد، اما باید بتوانید قبل از گسترش و توسعه ثابت کنید که محصولتان ارزش سرمایه گذاری را دارد.
۳.ورود به بازار
چه زمانی برای عرضه MPV مناسب است؟ برای پاسخ به این پرسش باید نمونه اولیه خود را تا جایی گسترش دهید که مطمئن شوید همه چیز طبق برنامه پیش میرود و وقت آن است وارد بازار شود. این کار معنایی گستردهتر از عرضه و فروش است. شما باید به سمت چیزی به نام تناسب محصول با بازار کار کنید، که به معنای تنظیم دقیق محصول برای برآورده کردن خواسته های بازار هدف شما است. هرچند که دستیابی به محصول نهایی مناسب با بازار یک فرآیند مداوم است که احتمالاً در طول عمر کسبوکار خود بارها و بارها آن را بازنگری خواهید کرد اما در مراحل اولیه بیشتر است. باز هم، همهی این نکتهسنجیها در مورد آزمایش و تحقیق درباره محصول است. شما باید به مشتریان خود گوش دهید و مشکلات آنها را رفع کنید، برای رفع مشکلات مشتریانتان میتوانید از USP های خود استفاده کنید.Unique Selling Proposition که به اختصار USP گفته میشود که در زبان فارسی میتوانیم آن را مزیت فروش منحصر به فرد ترجمه کرد. شما بهعنوان سازنده یک محصول تناسب در بازار را میتوانید متوجه شوید و این موضوع مسئلهی سختی نیست! هنگامیکه محصول شما جلب توجه کرد و متوجه مشتریان دائمی خود شدید به این تناسب رسیدهاید. حفظ مشتری به طور کلی “استاندارد طلایی” است که بر اساس تناسب محصول با بازار اندازهگیری میشود. بنابراین حتما از مشتریان خود بپرسید که آیا دوباره از محصول شما استفاده خواهندکرد یا خیر، و آیا آن را به دوستان و خانواده خودپیشنهاد میدهند؟ در این مرحله، باید توجه یکسانی به بخشهای بازاریابی، اطلاع رسانی و تامین مالی خود داشته باشید. این نقطهای است که باید با آزمایش دریابید که چه چیزی موثر است و چه چیزی مفید نیست. مدل کسب و کار شما در آینده به آزمون و خطای زیادی در این مراحل اولیه بستگی دارد.
4.پیشرفت
شما حالا یک محصول دارید که از کارایی آن اطمینان دارید. اکنون باید با پتانسیلهای خود بهترین شیوه بازاریابی را بهکار گیرید تا مدل کسبو کارتان ثابت شود. با این حال، یک نکته از اهمیت ویژهای برخوردار است: بسیاری از استارتآپها در مرحله اولیه میخواهند بهسرعت گسترش پیدا کنند و پیشرفت کنند اینکار همیشه نمیتواند برای شما مفید باشد! توسعهی سریع میتواند در آینده باعث فرسودگی و رکود کسبوکار شما شود. زمانی که پیشرفت شما منجر به افزایش بخشهای کسبوکارتان شود باید به برآورد صحیحی از عملکردتان دست پیدا کنید. این نکته نباید فراموش شود که قبل از آن که در انتظار پیشرفت مجموعه باشیم باید متخصصان و منابع را در توسعه بخشها قرار دهید. اینجاست که کار واقعی شروع میشود، بنابراین به یاد داشته باشید که لزوماً مجبور نیستید همه بخشهای مجموعهتان را به یکباره گسترش دهید، با این حال، ممکن است متوجه شوید که گسترش یک بخش به پیشرفت وسیعتری در سراسر سازمان شما ارتباط دارد.
۵.تکامل
اگر در بازار داری فعالیت مداوم هستید و مشتریان ثابت سودآور دارید، اینها همه نشانه نزدیک شدن شما به بلوغ در کار است. در این مرحله، بسته به میزان اهدافتان، ممکن است به فکر ادغام در مجموعههای بزرگتر دیگر، یا اگر هدفی حتی بزرگتر از این دارید، به فکر عرضه سهام خود در بازار بورس باشید. در سطح شخصی، ممکن است بخواهید برای بدست آوردن تعادل میان کار – زندگی خود به تمرکز نیاز داشته باشید و بسته به بررسی جوانب کار به یک ایده کسبوکار جدید فکر کنید. بهخاطر داشته باشید که راهاندازی یک کسبوکار مشکلی دیرینه است و بهعنوان یک بنیانگذار، میتوان به راحتی چشمانداز کلان از آینده را از دست داد. به همین دلیل، درک اینکه در مراحل مختلف راه اندازی کجا هستید میتواند بسیار ارزشمند باشد و به شما کمک میکند تا زمانی که با مشکلات روبرو هستید انگیزه و تمرکز خود را حفظ کنید. به یاد داشته باشید، شما اولین کسی نیستید که در مسیر دشوار راهاندازی قدم گذاشته است، بنابراین با استفاده از تجربیات و بینشهای پیشینیان و همتایانتان، میتوانید فرآیند موفقیت و پیشرفت خود را آسانتر کنید و راه رسیدن به هدفتان هموارتر شود.